مدح و ولادت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
دلی به سینه طپـید و دوباره شیـدا شد به عشق عشق گرههای کورمان وا شد دوباره چشم پُر از شور و شوق دریا شد ببـین دوباره زمین سفـره دار بـالا شد حضور کیست که میخانهها زیاد شدند حـسیـن آمـد و دلــدادهها زیـاد شـدنــد به شـوق آمـدنی چـشـم آسمان تـر شد و خود به خود به هوایش دلم کبوتر شد همینکـه کـشتی اربـابـمان شـنـاور شد وزیـد بـوی خـدا و جـهـان معـطـر شد همینکه فجر در آغوش هل اتی خـندید به شوق خـنـدۀ او کـل ماسـوا خـنـدیـد گرفته مرتبه فطرس به احترام حسین بلند مرتـبه شد هرکه شد غـلام حسین خدا علیک رسانده است در سلام حسین به کام ماست بهشتی که شد به نام حسین « به ذره گر نظری طفل بو تراب کند به آسـمـان رود و کـار آفـتـاب کـنـد» بهـار با نفـسـش رخت سبـز میپـوشد برای بوسه به پایش فـرشته میکـوشد پیـمـبر از لب او شهد وحـی مینـوشد چرا که چشمۀ توحید محض میجوشد رسول در بغـلش جان هـل اتی را دید حسین آمد و تـنـدیـسی از خـدا را دید دوباره دست زمین را به آسمان دادند دوبـاره بـر سـر هـر مـأذنـه اذان دادند همینکه کرب و بلا را نشانـمان دادند به خاک مُرده به لطف حسین جان دادند به لطف خـون خدا زندگی بهاری شد میان هر رگ خلقت حسین جـاری شد مسیر خـانـۀ او میشود مسیـر نجـات چه عاجزند به توصیف رتبهاش کلمات زلطف چشم حسین است چشمههای حیات هـنوز تـشنـۀ لبهـای اوست آب فـرات به خاک زد قدم از او زمین مقام گرفت و از خـدای خودش اخـتیار تام گرفت زمین به خـاک قـدمهای او تبـسّم کرد همینکه مرتبهاش دید دست و پا گم کرد بهشت خلق شد آن لحظه که تبسم کرد و در نگاش خـدا راعـلـی تجـسّم کرد به لطف عـشق دلـم مـیهـمـان بـالا شد حـسیـن آمـد و نـعـم الامـیـر دنـیـا شـد |